یا110
شهادت آرزومه
شهادت آرزومه
تو را غایب نامیده اند، چون «ظاهر» نیستی، نه اینکه «حاضر» نباشی.
«غیبت» به معنای «حاضر نبودن»، تهمت ناروایی است که به تو زده اند
و آنان که بر این پندارند، فرق میان «ظهور» و «حضور» را نمی دانند،
آمدنت که در انتظار آنیم به معنای «ظهور» است، نه «حضور»
و دلشدگانت که هر صبح و شام تو را می خوانند،
ظهورت را از خدا می طلبند نه حضورت را.
وقتی ظاهر می شوی،
همه انگشت حیرت به دندان می گزند با تعجب می گویند
که تو را پیش از این هم دیده اند.
و راست می گویند، چرا که تو در میان مائی، زیرا امام مائی،
جمعه که از راه می رسد، صاحبدلان «دل» از دست
می دهندوقرارازکف می نهند و قافله
دل های بی قرار روی به قبله می کنند
و آمدنت را به انتظار می نشینند…
و اینک ای قبله هر قافله و ای «شبروان را مشعله»،
در آستانه آدینه ای دیگر با دلدادگان دیگری از
خیل منتظرانت ندبه خوان و چشم به راهت میمانیم.
اَلــلــّهــُم عــَجــِّل لــِوَلــیــِّک الــفــَرَج
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط زهرا شفيع نيا در 1395/08/25 ساعت 12:24:00 ب.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |