جواب چهارنفرمراسخت تکان داد

زاهدی گوید:
جواب چهار نفر مرا سخت تکان داد . اول مرد فاسدی از کنار من گذشت و من گوشه لباسم را جمع کردم تا به او نخورد . او گفت ای شیخ خدا میداند که فردا حال ما چه خواهد بود!

دوم مستی دیدم که …

افتان و خیزان راه میرفت به او گفتم قدم ثابت بردار تا نیفتی . گفت تو با این همه ادعا قدم ثابت کرده ای؟

سوم کودکی دیدم که چراغی در دست داشت گفتم این روشنایی را از کجا اورده ای ؟ کودک چراغ را فوت کرد و ان را خاموش ساخت و گفت:تو که شیخ شهری بگو که این روشنایی کجا رفت؟

چهارم زنی بسیار زیبا که درحال خشم از شوهرش شکایت میکرد . گفتم اول رویت را بپوشان بعد با من حرف بزن .
 گفت من که غرق خواهش دنیا هستم  چنان از خود بیخود شده ام که از خود خبرم نیست تو چگونه غرق محبت خالقی که از نگاهی بیم داری؟

منبع :

http://narimanparsi.persianblog.ir/
 

  • 1 stars
    نظر از: گل نرگس
    1396/01/07 @ 08:55:08 ق.ظ

    گل نرگس [عضو] 

    http://zamhareer.kowsarblog.ir/
    احسنت

  • 5 stars
    نظر از: کوثرشیخی
    1395/12/04 @ 09:29:05 ق.ظ

    کوثرشیخی [عضو] 

    سلام عسیسمممممم عالی جووووووججه

  • 5 stars
    نظر از: کوثرشیخی
    1395/11/27 @ 12:45:05 ب.ظ

    کوثرشیخی [عضو] 

    سلام عزیزم عالی بود

  • 5 stars
    نظر از: مرکز تخصصی تفسیر شاهین شهر
    1395/11/19 @ 03:22:25 ب.ظ

    مرکز تخصصی تفسیر شاهین شهر [عضو] 

    فجر است و سپیده حلقه بر در زده است / روز آمده، تاج لاله بر سر زده است

    …..با آمدن امام در کشور ما / خورشید حقیقت زافق سر زده است ………

    دهه فجرمبارک

نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی

درخواست بد!

پارامتر های درخواست شما نامعتبر است.

اگر این خطایی که شما دریافت کردید به وسیله کلیک کردن روی یک لینک در کنار این سایت به وجود آمده، لطفا آن را به عنوان یک لینک بد به مدیر گزارش نمایید.

برگشت به صفحه اول

Enable debugging to get additional information about this error.